زندگی

خواب و بیداری

زندگی

خواب و بیداری

دوستام یه چند وقته تو بحثن راجه به سرعت وایمکس یا همراه اول؟ البته قبول دارم وایمکس یه چیزه دیگه است ولی بلاخره یه فرقی هست بین ایرانسل و 912 یعنی امیدوارم باشه. البته اوصولا من هیچوقت شانس ندارم تا میام کتاب دانلود کنم سرعت میشه 0 زیر 0 منفی 000!!!بعد 2 سال امروز رفتم کیف و کفش گرفتم!!! اوصولا من تو زندگیم 1 هدف دارم. اصلا برای همین هدف به دنیا اومدم. اونم خریدن کتاب فیلم با مانتو هستش!!! من هیچ چیزیو بیشتر از خرید دوست ندارم. ولی نه خرید هر چیزی. از خرید کیف و کفش متنفرم. عاشق انگشترم و اوصولا با خریدن کتاب و فیلم و مانتو زنده ام. انقدر مانتو دارم که امارش از دستم در رفته. ولی لباس اصلا ندارم. امروز مامانم میگفت 2 تا مانتو گرفتی بسه یه پیرهن بگیر واسه عروسی!!! البته امروز خیلی بد بود چون مجبور بودم کیف و کفش هم بگیرم. انقدر اعصابم خورد شده بود که حد نداشت. اخه من تو انتخاب خیلی سختگیرم تو خریدام هم اصلا مهم نیست چی مده یا چه فصلیه فقط باید اون جنس چشممو بگیره مخصوصا واسه کفش. یه کیف سفید چشممو گرفته بود که واقعا میخواستم بگیرمش ولی انقدر مامانم گفت واسه فصل سرد رنگ تیره بر میدارن که نگرفتم. یه کیف مشکی گرفتم اونم چون پسره فروشنده گفت بهت میاد!!! کفش که افتضاح بود. 2 تا پسر بودن مثلا صاحب مغازه. پدرشونو در اوردم. کل مغازه رو بهم ریختم. اخر هم چیزی که خودم بخوام نشد. چرم مشکی حاشیه سفید پاشنه 5 سانتی گرفتم. میخوام فردا برم یه الستار سفید مشکی بگیرم. ولی در کمال خوشحالی 3 تا مانتو گرفتم!!!بدم میاد از خرید کیف و کفش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

جواب کنکور اومد!!! واقعا به خودم افتخار میکنم!!! بدون داشتن دیپلم کنکور قبول شدم!!!اونم تهران!!! اونم دانشکده شریعتی!!! البته تا حالا نشنیده بودم ولی مثل اینکه سمت علی اباد!!! باید تا وقتی گواهینامه مو گرفتم با مترو برم بیام!!!دی هم قراره برم تژدیدی هامو پاس کنم!!! تازه رتبه ام 2 رقمیه!!!

بیا میگم من شانس ندارم!!!! تا اومدم نظر بدم میگن فردا جواب ها میاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

نمیدونم چرا تو اخبار های ما همه ی عالم و ادم مشکل دارم الا کشور ما. تو کشور ما نه شورش هست نه قتل نه دزدی نه بدبختی. فقط و فقط پلیس های غیور قاچاقچی میگیرن و هی برنده ی فوتسال میشیم و هی گوساله بدون رحم به دنیا میاریم و همه از زندگیشون راضی هستن و هیچ کس تو این چاله چوله های شهر نمیوفته و هی نمایشگاه گل و بوته و کوفت و مرض میزاریم. تازه هی هم مردم کشور های دیگه به دولتشون اعتراض میکنن و اون وسط مارو مثال میزنن به عنوان کشور نمونه. مثلا تو امریکا میگن ببینین ایران اصلا مشکل اقتصادی نداره یا تو انگلیس میگن ببینین ایران اصلا مقامات فاسد نداره!!! 

اگه میشد ویزارو تو 2 روز گرفت............... چی میشد.......................................

از یک ماه پیش بست نشسته بودم تو خونه واسه جواب کنکور. بعد با خانواده به این نتیجه رسیدیم فایده نداره اینجوری بریم سراغه ؟صراغه؟ کلاسی چیزی. بعد کلی گشتن 3 تا گزینه برام موند. گریم-معماری داخلی و طراحی دکوراسیون- گیتار. حالا من نمیدونم معماری داخلی چیه ولی ازش خوشم اومده!!! منظور اسمشه. از اون طرف شانس ندارم تا بیام برم این کلاسا جواب کنکور میاد حالا بیا درستش کن!!! این کلاسای معماری داخلی 4 روز تو هفته اس گریم 5 روز گیتار 3 روز. حتی اگه دانشگاه 2 روز تو هفته باشه بازم جور در نمیاد. حالا منتظرم تا ببینم اینده چی پیش میاد. از این طرف هم عینه چی دارم میرم کلاس زبان. ته خوش خیالی دارم فکر میکنم ایلتسمو تا 6 ماه دیگه بگیرم. البته نمیدونم به چه دردم میخوره. واسه دانشگاهای مالزی هم اقدام کردم ولی تا دی گیره. اخه بازم تهه خوش خیالی 4 تا تژدیدی دارم واسه دیپلم. یعنی کاملا زندگیم تو گله. gel!!!امروز رفتم این مجتمع اموزشی معماری داخلی زنه 2 ساعت حرف زد. واقعا کار دیگه ای جز بیرون رفتن و گشتن ندارم. امروز صبح رفته بودم خونه دوستم حس کردم یه جورایی چت زده. چشاش هم خیلی روشن بود نمیدونم شیشه ای چیزی میکشه یا فقط مست بود. مودم کامپیوترش قاطی بود مثلا رفته بودم اونو درست کنم. فرستادمش اشپز خونه کل خونه اشونو گشتم خودمم نمیدونم دنبال چی بودم. از صبح فکرم مشغول اینه. حالا خوبه هیچی پیدا نکردم وگرنه سکته میکردم. حالا میخوام فردا دوباره برم از زیر زبونش بکشم ببینم واقعا میکشه یا نه. درسته من حقایق سختی رو به بقیه یاداوری میکنم ولی خودم تحمل اینجور حقایق رو ندارم. یه جورایی هنوز تو عالم بچگیم!!! همه ی زندگیم زیرورو میشه اگه بفهمم داره میکشه. من تحملشو ندارم.

اوصولا ناراحتی واسه بقیه خیلی چرته. چون نه تنها خود ادم ناراحت میشه که حتی طرف رو هم ناراحت میکنه. عکس العمل های ما ادما شاید در نظر اول بی اهمییت باشه که یه جورایی هست ولی تاثیر زیادی داره . شاید طرف یادش نیاد عکس العمل شما چی بوده ولی حسی که از عکس العمل شما بهش دست داده تا اخر عمر یادش میمونه. چند وقته پیش دوستم یه مشکلی رو بهم گفت که داشت و واقعا خیلی مشکل بدی بود و هرکی جای من بود به حال بدبختیه این دختر 2 روز گریه میکرد. تا گفتن چند تا کلمه ی پایانیه دوستم که چند ثانیه بیشتر نبود من فرصت داشتم تصمیم بگیرم چه عکس العملی نشون بدم. من میتونستم ناراحت شم و به حالش تاسف بخورم و به عالم و ادم فحش بدم و بهش ترحم کنم. ولی تو یه لحضه یادم اومد اون اومده و از بین این همه ادم مشکلشو به من گفته. چرا؟ چون از من انتظار دل رحمی نداره. اون از من انتظار داره مثل یه سنگ با مشکلش برخورد کنم تا براش قوت قلب باشه. برای همین من وقتی حرفاش تموم شد خندیدم. به مشکلش به زندگیه سختش به بی رحمیه زندگیش خندیدم. و جالب اینجا بود که اونم خندید. اون روز من حتی یه بار هم به مشکلش اشاره نکردم و فقط خندیدم. نکته های وحشتناک مشکلشو به مسخره گرفتم و به بهش گفتم چه بدبختیه و خندیدیم. شاید تو نظر اول کار من کار وحشتناکی به نظر بیاد  ولی نتیجه ی کارم این بود که یه کم فقط یه کم از اهمییت اون مشکل کم کرد. امروز که داشتم باهاش حرف میزدم مشخص بود که خیلی خوب با مشکلش کنار اومده و به نظرش به وحشتناکیه روز اول نبود. و به اندازه ی قبل نمیترسید چون میگفت وقتی چیزی تو رو (یعنی منو) به خنده بندازه مسلما خیلی ترسناک نیست. و احساس خوبی داره نسبت به اون روزی که من خندیدم. امروز که دقت کردم فهمیدم اوصولا خیلی ها مشکلاتشونو به من میگن چون میدونن من ادمه دل رحم و نازکی نیستم و میخوان یکی بهشون بگه که مشکلشون مسخره است و به مشکلشون محل نذارن. من اهمییتی به مشکل بقیه نمیدم و این بعضی وقتها برای ادما احتیاجه تا یکی رو پیدا کنن که به مشکلشون اهمییت نده. و جالب اینه که اونا همیشه و همیشه یادشون میمونه که با اون مشکل در کنار من احساس خوبی داشتن. واقعا اگه من نباشم اینا میخوان چیکار کنن؟؟؟!!!