زندگی

خواب و بیداری

زندگی

خواب و بیداری

چهار شنبه سوری....

چهار شنبه سوری هم به خیر گذشت. هر چند زیاد بد هم نبود. منو نازنین و علی و مهدی رفتیم دمه مجتمع. وسط خیابون اتیش روشن کرده بودن ماشینا از رو اتیش رد میشدن این طرفه خیابون هم یه اتیشه دیگه روشن کرده بودن اهنگه جاز هم گذاشته بودن دختر و پسر اون وسط میرقصیدن. توی اتیشه وسطه خیابون بادکنک مینداختن که توش پره گاز بود وقتی هم میترکید انگار بمب ترکیده بود. خیلی باحال بود. منو نازنین هم تا رسیدیم رفتیم وسطه دختر و پسرا تا راه داشت قر دادیم و رقصیدیم. اون وسط من داشتم با یه پسره میرقصیدم نازنین هم اون طرف با یه پسره بود. بعد نازنین اومد منو کشید کنار گفت شماره ی این پسر رو بگیر. منم گفتم واسه چی؟ گفت میشناسمش ازش خوشم میاد. بعد من به اون پسره گفتم که دوستم ازت خوشش اومده و این حرفا. بعد من اومدم این طرف پیشه مامانم وایسادم بعد مامانم برگشت گفت میدونی داشتی با کی میرقصیدی؟ گفتم اره با اون پسره. گفت اون امیر حسینه پسره خانوم ....!!! دوسته خانوادگیمون!!!!!!! بعدش منم رفتم نازنین رو کشیدم کنار بهش گفتم . اخه امیر حسین  چند ماه از من کوچیکتره نازنین هم 1 سال از من بزرگتره. بعد شکسته عشقیه نازنین اومدیم کناره اتیشه این طرف حالا این طرف همه پسرن... ما دو تا تهه پرو بازی کناره پسرا وایساده بودیم کل کل میکردیم. حالا منم همش نگران بودم به صورتم اسیب نرسه. بعد یه پسره درست جلو پای من ترقه انداخت رفتم گردنشو گرفتم تو گوشش داد زدم : کوری منو به این گندگی نمیبینی؟؟؟؟ اگه تو صورتم باز میشد چه غلطی میکردی؟ بعد دیگه همه حسابه کار دستشون اومد دیگه هیچ کس طرفه ما چیزی ننداخت. بعد یه خورده با بقیه کل کل کردیم ساعت 12 هم برگشتیم خونه. داشتیم میومدیم خواهره امیر حسین و دیدم سلام و احوالپرسی کرد تا اومدم در برم برگشت گفت جمعه واسه شام میای خونمون. اخه من اهله رفتن نیستم اینا هم همیشه مرضه مهمونی دارن. کاش قبلا میرفتم حداقل اینجوری سوتی نمیشد. خلاصه برگشتم به خواهرش بگم که نه و من نمیام و شما بیاین سری برگشت گفت زهرا سوتی دارم ازت.... یا میای یا به همه میگم امیر حسین و نشناختی 2 ساعت باهاش رقصیدی. منم که مظلوم...... گفتم ازاده خفه شو. بعد اومدیم نشستیم رو پله ها . نازنین داشت با دوست پسرش میحرفید. بعدش هم نیم ساعت من به این 2 تا تیکه انداختم تا فهمیدن نمیتونن بیشتر از این بحرفن. اومدیم بالا. تو پله ها خداحافظی کردیم نازنین اینا رفتن بالا ما هم اومدیم خونه.

خیلی

خیلی احساسه تنهایی میکنم. در واقع خیلی تنهام...

معرفی فیلم؟ 5

این فیلم ها ماله 3 روزه پیشن. اکثرا هم جدید هستن. تصمیم گرفتم اخره فیلمارو هم بگم.

15 MINUTES 

دو تا یارو میرن امریکا و خلاف کار هم هستن. اونجا تو یه مصاحبه میبینن که یه قاتل با ادعای دیوانگی از اعدام در رفته. اینا هم مرتکبه قتل میشن بعد یه کاراگاه رو هم میکشن نقشه اشون هم اینه اگه گیر افتادن ادعای دیوانگی کنن.  

PETER and VANDY 

این دو نفر با هم اشنا میشن و بعده چند تا قرار با هم همخونه میشن بعد از یه مدت اختلاف پیدا میکنن و پسره میره. بعد از یه مدت همدیگرو تو خیابون میبینن یاد خاطراتشون میوفتن بعد خداحافظی میکنن ولی یاد خاطراتشون میوفتن. اخرش هم پسره بدو بدو میره گل میگیره میرسه به دختره میگه من دوستت دارم و این حرفا.  

CLIENTE 

یه زنه تقریبا مسنه که 4 ساله طلاق گرفته و از اوایل طلاقش با روسپی های مرد بوده. بعد از یه سایت یه پسر رو انتخاب میکنه حالا پسره زن داشته و زنش نمیدونسته. زنه به پسره علاقمند میشه پسره هم بعده یه مدت با زنش دعواش میشه بعد زنش به خاطر هزینه خودشون پسره رو دوباره میفرسته سراغه زنه ولی تمیتونه تحمل کنه میره پیشه زنه. پسره هم ناراحت میشه زنشو ول میکنه میره پیشه اون خانومه. بعد خواهر خانم مسن با دوست پسرش میرن امریگا این زنه خیلی ناراحت بوده. یه شب توی بار یه پسر رو میبینه که قبلا باهاش س-ک-س داشته اونجا میفهمه اصلا بحثه این نیست که پسرس رو پیدا کنه جوان باشه و تو س- ک-س متخصص باشه. میفهمه اون پسر رو دوست داره. اخرش هم پسره بر میگرده پیشه زنش این زنه هم میره پیشه خواهرش. 

SERIOUS MOONLIGHT 

یه مرده میخواد زنشو ترک کنه بعد زنش میگیره میبنددش بعد مرده میپرسه تا کی میخوای منو نگه داری میگه تا وقتی دوباره عاشقم شی. بعد زنه میره خرید بعد که برمیگرده یه پسره میاد جدی جدی گروگان میگیرتشون بعد زنرو میزنه مرده هم غیرتی میشه بعد زنش به هوش میاد خلاصه اشتی میکنن باهم. یعده چند سال اینا بیرون بودن مرده یه پسره رو میبینه شبیه همونی که گروگان گرفته بودتشون. زنش که از بغله پسره رد میشه عمدا نگاهش نمیکنه یه سلام زیر لبی هم میگه. مرده هم کپ میکنه. در کل اخرش مشخص میشه همه اینا نقشه ی زنه بوده. 

LOVE HAPPENS 

یه مرده تو تصادف زنش رو از دست میده بعد یه کتاب مینویسه کلی هم موفق میشه تو اون زمان عاشقه یه دختره میشه اخرش هم مثله اکثره فیلما میفهمیم که اینا با هم هستن و با همن.  

EDGE OF DARKNESS 

دختره یه مرده رو میکشن. این هم میره دنباله قاتل و این حرفا.... 

LEGION 

خدا از انسان ها قطعه امید کرده و میخواد دیگه همشونو نابود کنه. یه فرشته از  انسان ها دفاع میکنه و بالهاشو میبره و میاد زمین تا از بچه ای که قراره نسله بشر رو نجات بده محافطت کنه. 

UNDER THE MOUNTAIN 

یه گونه خاص اومدن همه رو نابود کنن این وسط یه دو قلو سعی میکنن همه رو نجات بدن. 

MAN of the  HOUSE 

چند تا لیدر( تشویق کننده) شاهده یه قتل میشن و یه پلیسه مسئوله حافظته اینا میشه و کلی جریان دارن با هم.  

the VAMPIRES ASSISTANT 

متنفرم از این فیلم. این فیلم از سری مجموعه شهر اشباح که 3 تا کتابه اوله اونو فیلم کردن. یه طوره کامل گند زدن تو کتاب. یه پسره که تبدیل به نیمه شبح میشه . منم با این معرفیم گند زدنه اونا رو کامل کردم.

مجتمع تجاری

به طوره قطع از هر چی مجتمع تجاری یا پاساژه بدم. میاد. امیدوارم همشون خراب شن.  

حدود 5 روزه دارن بغله باشگاه یه زمین بزرگیه دارن اونجارو میکوبن یه چیزی تو مایه های پاساژ نور بسازن. از پاساژ نور متنفرم. از هرچی پاساژ و مغازه اس متنفرم. از هرچی کارگر و بلدوزر؟ بلدزر؟ متنفرم. از هر چی کامیونه متنفرم.  

این کارگر هایی که اینجا دارن کار میکنن شب ها کار میکنن صبح ها میخوابن. از 8 شب شروع میکنن تا 6 صبح. 6 صبح میگیرن میخوابن و استحرات و این حرفا تا 8 شب. ازشون متنفرم. 5 روزه هر چی میخورم مزه خاک میده. 5 روزه شب ها فیلم نگاه میکنم صبح از 6 میخوابم تا 1 بعدازظهر. صدای کامیون و بلدوزر و جرثقیل انقدر بلند و نزدیکه که خونمون میلرزه. 100000 بار زنگ زدم 137 مثلا شکایت کنم. هیچکس به هیچ جاش حساب نکرد. به طوره قطع ازشون متنفرم.  

امروز رفتم گوشی سفارش دادم 5800 ؟ نمیدونم گوشیه خوبیه یا نه. همینجوری یه چیزی انتخاب کردم. اگه به خودم بود دوباره مدل گوشیه خودمو انتخاب میکردم. چرا اینجوریه؟ چرا ادم به گوشیش وابسته میشه ؟ به نظره خودم گوشیم بی نظیره. دوستش دارم..........!!!!!! پوشیه خودم مدلش  

موتورولا A1200 خیلی گوشیه خوبیه. هم تمام لمسیه هم تاشو هم شیکه هم عشقه منه. ولی 1 ساله دارمش دیگه قدیمی شده. ولی واقعا دوستش دارم. فکر نمیکنم گوشیه دیگه ای امکاناته گوشیمو داشته باشه. مامانم پیشنهاد داد نگه دارم یه ایرانسل بگیرم بندارم توش همینجوری دستم باشه. نمیدونم. شایدم خط ام رو تو همین گوشی نگه داشتم یه ایرانسل انداختم تو 5800؟ نمیدونم. شنبه میرم بگیرمش. داشتم فکر میکردم ملت دمه عیدی چه هول شدن؟ امروز طرفای ولیعصر بودیم از ازدحام نمیشد مغازه هارو دید. 7 حوض؟ هوض؟ هم خیلی شلوغه. عید خبری هست که من خبر ندارم؟ عیده دیگه اینهمه هول شدن نداره. بابام هی میگه بریم خرید ولی چه خریدی؟ با کدوم حوصله؟ تازه میخوام چی بگیرم؟ 2 سالی هست اصلا حسه عید ندارم. البته هیچ وقت نداشتم ولی تو حال و هوای عید بودم. 2 ساله اون حال و هوا شم ندارم.  به قوله مامانم کلا هیچی تو زندگی باعث نمیشه من وا برم. من تو همه چی متوسط ام. نه زیاد خوشحال میشن نه زیاد ناراحت میشم . نه هیجان دارم نه نقطه ظعف. نظرم هم اینه که ادم تو هر شرایطی باید رو احساساتش کنترله شدید داشته باشه. قرار نیست کسی بفهمه تو داری لبخند میزنی یا ناراحتی. قرار نیست همه احساساتتو بگی یا بروز بدی. من هیچ وقت راجع به احساسم با کسی که منو میشناسه حرف نمیزنم. البته من کلا حرف نمیزنم ولی در هر صورت نباید حرف زد.

معرفیه کتاب ۱

این کتاب هارو تازه گرفتم.  

این مجموعه سریالیه.  

جلده اول: شفق /. نویسنده: استفنی مه یر. / مترجم: ایرج مثال اذر/ انتشاراته دانش بهمن.  

جلده دوم: ماه نو/ نویسنده : استفنی مه یر/ مترجم:‌ ایرج مثال اذر./ انتشاراته دانش بهمن. 

جلده سوم:‌ خسوف /نویسنده :‌استفنی مه یر/ مترجم: شهناز کمیلی زاده/ انتشاراته دانش بهمن 

جلده چهارم: سپیده دم/ نویسنده: استفنی مه یر/ مترجم: شهناز کمیلی زاده/ انتشاراته بهمن 

این مجموعه رمان فیلمه توایلاته (twilight) که فیلمه ماه نو تازه اومده و هنوز دی وی دیش نیومده.


 کتابه میزبان.  

میزبان هم نویسندش استفنی مه یره که کتابه فوق العاده قشنگیه.  

میزبان / استفنی مه یر / ترجمه: شهناز کمیلی زاده/ انتشاراته دانش بهمن.


 این کتاب 2 جلدیه و واقعا عالی بودن.  

دریاچه شیشه ای / نویسنده: مائیو بنچی/ مترجم: قدسی گلریز. 2 جلد.  


 پندراگون هم فانتزی و فوق العاده بود کتابش. این کتاب ها هم مجموعه هستن و فقط 2 تا جلدش اومده ولی بازم ادمه داره و بقیه جلد هاش هم میاد.   

کتابه اول: تاجر مرگ/ نویسنده: دی جی مک هیل/ مترجم:ویدا اسلامیه/انتشاراته کتاب سرای تندیس. 

کتابه دوم:فار شهره گمشده/ نویسنده:دی جی مک هیل/ مترجم:ویدا اسلامیه/ انتشاراته کتابسرای تندیس.