وای...

واااااااااااااااایییییی.......... چند دقیقه پیش یه سوتی دادم طوریکه خودم هم هول کردم.  

ما یعنی منو زبل(مامانم) و غزل(خواهرم) میرفتیم روم سناتور. بعد غزل و زبل اونجا دعوا کردن دیگه نرفتن. منم به خاطره اونا دیگه نرفتم مگه اینکه زبل و یا غزل بگن اونجان تا من برم. خلاصه یه مدت بود اینا میرفتن پرسیان دارک. منم به خاطره اینا رفتم اونجا. امشب تا اومدم زبل گفت ما پرسیان دارکیم. بیا اونجا. منم رفتم. بعد یه چند ساعت غزل رفت. منم هم اونجا بودم هم یه چند تا رومه دیگه. بعد که پرسیان دارک خلوت شد من همه رو بستم تا فقط اونجا باز باشه و زبل تنها نمونه. بعد دیگه همه رفتن و منو زبل موندیم. بعد که یه خورده حرف زدیم من یه سوال برام پیش اومده بود. گفتم الان که تنهاییم بپرسم. برگشتم پرسیدم زبل سناتور(مدیره رومه سناتور) چند سالشه؟ اونم گفت 26. منم گفتم جدی؟ خیلی ازش بدم میاد. تا من اینو گفتم مست(مستر توی رومه سناتور) اومد تو روم بعده کلی اسمایله خنده گفت سناتور 29 سالشه دوباره کلی اسمایله خنده بعدشم رفت!!!!! منم هول کردم. اخه تو سناتور مستره. خلاصه اومدم قضیه رو درست کنم. کلی از رومه سناتور تعریف کردم. بعده 2 ساعت زبل پی ام داده اینجوری نگو. شهذام ناراحت میشه. گفتم شهرام کیه؟ گفت مدیره پرسیان دارک!!!!!! گفتم مگه اینجا هم ماله سناتور نیست؟ گفت نه. اینجا ماله شهرام و باربده. منم بهش پی ام دادم اگه از این 2 تا روم کیک شدم بیا یاهوو. این زبل هم که فقط میخنده. خلاصه کلی از این 2 تا روم تعریف نوشتم تو عمومی. بعدشم به زبل گفتم نمیخوای بری یا من بمونم شاید مست دوباره اومد؟ اونم خندید گفت بریم. ولی خدایی بعده این همه سال و این همه سوتیای بدتراز این که خیلی ریلکس و باکلاس حل کردم. سره این یکی بد فرم هول شدم. خودم خندم گرفته بود. اخه مستری هم تو روم نبود. بعد یهو مست اومد بدونه نه سلامی نه علیکی. همینجوری برگشت گفت سناتور 29 سالشه. خب ادم هول میکنه دیگه. زبل چقدر خندید بماند.