زندگی

خواب و بیداری

زندگی

خواب و بیداری

امروز فهمیدم به هیچ کس نمیشه چیزیو که نمیدونه بگی. فقط میتونی چیزایی رو که میدونه یاداوری کنی. ولی چیزی که نمیدونه رو نمیتونی بهش بفهمونی. همینطور فهمیدم ادم ها چیزایی رو که میخوان میبینن نه چیزایی رو که میبینن ولی نمیخوان. حدود ۲۰ ۳۰ تا فیلم گرفتم دفه ی بعد اونارو معرفی میکنم. اها راستی این پسره بازم اومد. فیلمیم. این بار هم فیلماش جدیدا هم خودش خوش تیپ تر شده. دیروز تو خیابون دیدمش رفتم طرفش گفت سلام گفتم برو تو سایه همین جوریش برنزه شدی سلام!!! البته جرات نکرد بخنده ولی حداقل فهمید من نمیزنمش. 2 تا از دوستای دیگم هم اومدن. الان 4 تا دختریم. نمیدونم چرا دخترا فکر میکنن شب کناره هم موندن یعنی تا صبح بگو بخند کردن؟!!! فرستادمشون اون یکی اتاق. ولی نمیخوابن. من بدبخت!!!اتنا زنگ زده میگه اکیپ بچه هامون رفتن اونجا. که شامل 20 یا 30 تا پسر و 20 یا 30 تا دختره. واسه خودشون پارتی گرفتن اونجا. گفت پاشید بیاید ولی من ترجیح میدم ظرف بشورم اونجا نرم. شده تا حالا چشماتون خوابش بگیره ولی مغزتون عینه  فرفره کار کنه؟ چه ارزشی باعث میشه من ارامشه خونمو ول کنم و برم تو اون باغ وحش؟ چی باعث میشه من دلم بخواد برم اونجا؟ هیچییییی. حتی اگه بگن همه ی دنیات اونجاست بازم نمیرم.

امشب از اون شبهاست که من دوباره دیوونه بشم ،
تو مستی و بی خبری اسیر می خونه بشم ،
امشب از اون شبهاست که من دلم می خواد داد بزنم ،
تو شهر این غریبه ها دردم رو فریاد بزنم ....
دلم گرفت از آسمون ،
هم از زمین هم از زمون
تو زندگی چقدر غمه ، دلم گرفته از همه ....
ای روزگار لعنتی سخته بهت هرچی بگم ،
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم .... 

عشقولانه:‌مرسی. خیلی خوب بود.

اخی...

بلاخره این تولد هم تموم شد. بعده ۵ تا لباس اخر سر هم عینه این خنگا یه بولیز با شلوار لی پوشیدم. این هم انتخاب طلائی من!!! ساعت 8 صبح اتنا اومده بود دنبالم. ساعت 9 باباش اومد دنبالمون وسایل رو برداشتیم رفتیم خونه اتنا اینا. بعد رفتیم ارایشگاه. بعد برگشتیم خونه. حالا اون وسط دعوای لباس گرفتیم. خلاصه ساعت 3 اماده شدیم نشستیم. بعده کلی اهنگ با صدای بلندددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد من و هدی دوستم رفتیم بیرون تو اتاق نشستیم. خلاصه مصیبت بود. الان یه ربع بیشتر نیست برگشتم خونه. البته مهمونی هنوز ادامه داره ولی من تحمل نداشتم. با هدی برگشتیم خونه. الان داریم فاصله هارو میبینیم. مامانم اینا هم خونه نیستن. خلاصه دارم از سر درد میمیرم. حالا دارم عکسارو نگاه میکنم چه افتضاحین!!! نمیدونم چرا قیافم اینطوری شده؟؟؟؟؟؟؟؟خلاصه اینم تموم شد. اییییییی ای ای ایییییییییییییییییییی......... سردرد دارم.پاهام داره میشکنه. خب یه کفش با پاشنه 10 سانتی از ساعت 9 صبح تا 10 شب بایدم پام بشکنه. ایییی...باید برم حموم ولی کی حوصله داره؟؟؟انقدر تو موهام تافت زدن که شده استخوان.اخی. تموم شد.

دلم گرفته.

یه همچین شبایی دلم میگیره. انوقت کل روزه بعد رو عینه سگ پاچه میگیرم. اوصولا حرف زدن با دخترا اشتباه محضه. اگه پسری به حرفم گوش کن هیچ وقت با دخترا حرف نزن. ادم به غلط کردن میوفته.واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی...................... دلم گرفته.ادم خوب و راضیه. بعد عینه شپش میوفتن تو تنت یه کاری میکنن دلت بگیره. یه همچین شبایی از تنهاییه خودم بدم میاد.(واوووو یه اعترافه بزرگ) الان خیلی بد و به شدت احساسه تنهایی میکنم. ای بابا. تازه یه کاری کردن حس میکنم رنگ موهام خوب نشده. ولی خدایی رنگ موهام خوب شده ها.... وایییییییییییی............. وااااااااااااااااااااااااااااااییییی............واااااااااااااااااااااااااااااای...خیلی دلم گرفته.............خیلییی تنهام. من ادمه محتاطیم؟ خب اره هستم. خوبه با کسی دوست شی که خوب نباشه؟ حتما باید سرتو بندازی پایین بگی قیافش خوبه باهاش رفیق میشم؟ خب من رفیق شدم. چی شد؟ حتی 5 ماه هم دوام نیاوردیم. فقط مهم قیافس؟ ادم بودنش مهم نیست؟ خوب بودنش  مهم نیست؟ حتما باید ماشین داشته باشه تا خوب باشه؟ خب من به همه ی اینا فکر میکنم. من فکره غرورم هستم نه چیزه دیگه ای. ببینم چون عینه دخترای خوب 2 ساله که تنهام واسه همین اینقدر سرکوفت میشنوم؟ مثلا اگه هر روز با یکی بودم اونموقع افرین داشتم؟!!من فکر میکردم این خوبه. این که فقط با دوستای دخترت بری بیرون فقط با اونا حرف بزنی فقط واسه اونا ارایش کنی فقط با اونا بری مهمونی. نخیر اشتباه فکر کردم چون همین دخترا برگشتن میگن 2 سال تنهایی پرو کردتت!!!!!!!!!!!! چرا؟ چون به کسی محل نمیدم شدم پرو . مزخرفه. 2 سال دوست پسر نداشتن همچین راحت هم نبوده اونم واسه من. حالا برگشتن به من میگن توقعاتت رفته بالا. هیچکی برات خوب نیست؟ اینا چه مزخرفاتیه؟ خوشگزرونیامو فروختم که اینو بهم بگن؟ بگن رنگ موهات خیلی ساده اس؟ حتما باید میرفتم موهامو سفید میکردم تا خوب شه؟ حالا چون برنزه بد شده؟ 2 ساله ارایش نمیکنم که حالا برگردن بهم بگن شدی عینه بچه مثبت ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟(البته نه اینکه ارایش نکنم میکنم ولی خیلی ساده) وااااااااااااااااااااااااااااااای................. برگشتن میگن منتظری از اسمون برات بیوفته؟ این دیگه چه کوفتیه؟ واسه من کنفرانس گذاشتن فلان پسره خوبه بیسال پسره خوبه. من بهم توهین شده............ من احساسه سرخوردگی میکنم................ خوشگلی چه فایده داره اگه نخوادش؟ دختره ی پرو وایساده تو چشمه من نگاه میکنه میگه خوشگلی  چه فایده داره اگه کسی نخوادش. راست میگه اونموقع که کسی بود میگفتن اگه فقط تورو واسه قیافت بخواد خوب نیست. باید واسه خودت بخواد. اصلا من زشت. ولی من الان احساسه نا امیدی میکنم. کی به این 4 تا فنچ حق میده راجع به من نظر بدن؟ 4 تا فنچچچچچچچ.....الان به من توهین شده. به شخصییتم به ظاهرم به خودم...............وااااااایییی وووواااااااااااااای واااااااااااااای واااااااااااااااااااااای واااااااااااااااااااااای.......به غرورم لطمه وارد شده. 

هر کسی هم جای من بود میترسید. یه بار شکستم نمیخوام دوباره اتفاق بیوفته. چون سخته. چون تحمل یکی دیگه رو ندارم. اصلا وقتی اون روزا یادم میوفته دلم میلرزه. برای من شکست بود. هیچ کس هم نفهمید. یعنی نذاشتم که بفهمن. غرورم اجازه نمیداد مثل اینا قشقرق راه بندازم که ای فلانی به من خیانت کرد. یا ای فلانی منو ول کرد. تو این سال ها هر چی فقط خودم بودم و خودم. تنها. حتی موقعی که باهاش به هم زدم هم خودم بودم. تنها. سخت بود بهش بگم دیگه نمیخوامت ولی گفتم. سخت بود وقتی داشت التماس میکرد گوشیو قطع کنم ولی کردم. اونم تنها. به هیچ کس نگفتم دلداریم بده . ناراحتیمو به هیچ کس نشون ندادم فقط خندیدم تا کسی نفهمه. وقتی ادم میشکنه باید مواضب باشه تا دوباره نشکنه. درسته که من خودشو فراموش کردم ولی یادم نرفته چطور خورد شدم. یادم نرفته چطور شکستم. الان که فکر میکنم اصلا صورتش یادمم نمیاد ولی شکستنم هنوز یادمه. حتی اسمشم یادم رفته ولی شکستنم نه. من وقتی یه اشتباهی میکنم دنبال بهونه واسه توجیهش نیستم. اگه لازم باشه معذرت بخوام خیلی راحت معذرت خواهی میکنم. خودمو توجیح نمیکنم. اشتباهمو قبول میکنم. وقتی کسی نیست که قدر چیزی که هستیو بدونه چطور با هم بود؟ همه میخوان عوضت کنن. میخوان فلان اخلاق بدمو درست کنن. چرا؟ چون دوستم دارن. مگه منو دوست نداره؟ پس چیزی که هستمو دوست داره. اگه نه پس داره چرت میگه. کی کسیو دیده که به خاطر چیزی که طرفش هست دوستش داشته باشه؟ همه ادمو نصیحت میکنن ولی تا حالا کسی نیومده بگه زهرا به خاطر چیزی که هستی ازت خوشم میاد. نه به خاطر کاری که کردی. به خاطر چیزی که هستی. شاید تنهاییه زیاد یه سری عادت ها بهم داده ولی هنوزم اینم. اگه الان همه موهاشونو بلوند میکنن دلیل نمیشه من موهامو برنز نکنم. اگه خیلی وقته درست و حسابی تیپ نمیزنم چون میخوام ببینم کسی هست که منه ساده رو بخواد؟ یا حتما باید داف باشی که کسی بخوادت؟ حتما باید ارایشه خوب و تیپه شاخ داشته باشی؟همون چند دفه ای کسی خواسته شماره بده کلی خوشتیپ کرده بودم وگرنه یادم نمیاد ساده رفته باشم بیرون و کسی اومده باشه جلو واسه دوستی. 1 ساعت ارایش و هر روز یه دست لباس عوض کردن یعنی خوب بودن واسه دوستی. همین 4 تا دختر که الان اینجوری زبونشون دراز شده موقع قرار میان شال و شلوار و عینک افتابی و ساعت و انگشتر و این چیزارو از من میگیرن چون یه موقعی یه تیپایی میزدم که مثال زدنی نبود. من بهم توهین شده. به شدت. ای بابا. دلم گرفته.

امروز...

امروز منو اتنا و ارمغان رفته بودیم بیرون قلیون بکشیم. سوته دلان انقدر خنک بود که من میخواستم همونجا بمونم. حالا اتنا هم انقدر غر زد که منو حرص داد. همش میگفت چرا هوا گرمه؟ اخه مگه دسته منه که خنک ترش کنم؟ چرا ادم ها انقدر غر میزنن؟ امروز 2 بار زدم تو پهلوی اتنا تا غر نزنه بدتر شد. ایندفه از هوا چرخید رو من. تو خشنی تو دختر نیستی باید ببینم تا باور کنم حتی پسرا هم انقدر وحشی نیستن!! دوباره زدم این دفه برگشته میگه تو رام نمیشی!!!!!!! 5 شنبه اتنا تولد گرفته مثلا. ای بمیره که کلی کار گذاشته واسم. باید لباس بگیرم و صندل و لاک و انگشتر و این حرفا و تازه وقته ارایشگاه. تازه 15 روزه دیگه هم تولد دختر داییمه دوباره باید برم لباس بگیرم و لاک و صندل و وقته ارایش گاه و این  حرفا. فردا میرم اداره واسه کار ورزیم. چرا ملت مهمونی میگیرن؟ نمیشه بشینیم تو خونه لم بدیم فیلم نگاه کنیم؟ اینجوری نمیشه باید برم تو کولرمون یخ بریزم!